... يادداشتهاي مخملي تا

Tuesday, September 19, 2006

شگفتي رابرت بلا و پاسخ اكبر گنجي

آقاي احمدي نژاد در سخنراني اخير خود در جمع دانشجويان به يك نو آوري ديگر دست زده و در ميان اعجاب شنوندگان از دانشجويان خواسته بود براي سركوب انديشه سكولار و ليبرال در دانشگاهها فرياد زده واز احمدي نژاد بخواهند كه اساتيد سكولار وليبرال را از دانشگاه اخراج كند،گرچه اين اخراجها بدون درخواست دانشجويان از ابتداي حاكميت جمهوري اسلامي همواره وجود داشته اما اين سخنان احمدي نژاد خبر از موج جديد برخورد ها ميداد.گويا اين سخنان احمدي نژاد به گوش" رابرت بلا" جامعه شناس و متخصص در جامعه شناسي دين در دانشگاه ‏برکلي هم رسيده و وي در ابتداي ديدارش با اكبر گنجي كه 7 سپتامبر در دانشگاه بركلي انجام شد اولين چيزي كه بيان ميكند سوالي است در اين رابطه
رابرت بلا: من هم از دیدار شما خوشبختم. دیدار با شما برای من افتخارآمیز است و من از مبارزه ای که شما کردید ‏بسیار ستایش میکنم. اما بگذارید ابتدا من از شما سوالی را بپرسم: مطابق آخرین خبرها، احمدی نژاد به دانشجویان ‏گفته باید از شر اساتید لیبرال و سکولار نجات پیدا کنید. این خیلی برای من غم انگیز است..."‏
واكبر گنجي چنين پاسخ ميدهد
"اکبر گنجی: دولت بنیادگرای ایران مخالف سکولاریزم و لیبرالیزم است. پس از انقلاب، با انقلاب فرهنگی، دانشگاه ها ‏تعطیل و تصفیه دانشگاه ها از اساتید دگراندیش آغاز شد. اما پروژه تصفیه دائمی همچنان ادامه دارد.*"‏

و اما نقطه جالب توجه اينجاست كه رابرت بلا از سركوب واخراج اساتيد دگر انديش تعجب نكرده بلكه نقطه اي كه براي وي سوال برانگيز است اين است كه" پس از 27 سال تصفیه و پاکسازی، ‏هنوز اساتید لیبرال و سکولاری در دانشگاه ها وجود داشته باشد" .
در ادامه پاسخ گنجي را ميخوانيد كه از وبلاگ حماسه گنجي گرفته شده است.‏
اکبر گنجی: این پروژه از ابتدا یک پروژه شکست خورده بود. دلیل آن هم روشن است. علوم طبیعی تجربی و علوم ‏انسانی تجربی، علوم غیر دینی و سکولارند. به گمان برخی، سکولاریزم به معنای علمی کردن معرفت و سیاست و ‏مدیریت است. لذا تا وقتی علوم و معارف جدید در دانشگاه ها تدریس می شود، سکولاریزم گسترش خواهد یافت . ‏اینها چند صباحی سودای ناممکن اسلامی کردن علوم و تولید جامعه شناسی اسلامی، روان شناسی اسلامی، علم ‏اقتصاد اسلامی و ... را پی گرفتند. اما این پروژه هم شکست خورد. چون آنچه این معارف را به علم تبدیل می کند، ‏تجربه در مقام داوری است. اگر تجربه داور باشد، دینی خواندن علم بی معناست. معارفی که در دانشگاه ها تدریس ‏می شوند، فرآورده عقل و تجربه اند، نه وحی و نقل. فلسفه هم که یک دانش استدلالی است نه نقلی و بدین ترتیب ‏دینی نامیدن آن هیچ دلیلی ندارد. البته فلسفه فیلسوفان مسلمان با فلسفه فیلسوفان غیر مسلمان متفاوت است. اما این ‏تفاوت آنها را دینی نمی نماید. تنها کار ممکن براي رژيم تصفیه و اخراج دائمی اساتید و دانشجویان است. اما این کار ‏هم مشکل را رفع نمی کند. برای اینکه دانشگاه اساساً یک نهاد سکولار است، نه یک نهاد دینی. از سوی دیگر می ‏دانیم که فرد گرایی روش شناختي اساس تمام علوم اجتماعی است و این امر این علوم را با لیبرالیزم به نوعی پیوند ‏می دهد. دانشگاه نهاد پاسدار حقیقت است. اما رژیم های ایدئولوژیک فرهنگ را به تبلیغات فرو می کاهند و می ‏خواهند دانشگاه را به یک نهاد تبلیغاتی در خدمت رژیم تبدیل کنند. ‏
دانشگاه نهاد پاسدار حقیقت است، به این معنا که روش کشف و تحقیق در باره حقیقت از ایمانیات فردی و ‏جمعی مستقل است. برای مثال، در قلمرو علوم تجربی، صدق و کذب مدعيات بر مبنای آزمون تجربی تعیین می شود، ‏و آزمون تجربی از دین و باورهای ایمانی تاثير نمی پذیرد. در قلمرو علوم عقلی هم ماجرا از همین قرار است. از ‏سوی دیگر، یکی از مهمترین ارکان شکوفایی نهاد دانشگاه امکان بحث و فحص آزاد میان کارشناسان و اهل علم ‏است. هر گونه قید ایدئولوژیک در پژوهش و گفت و شنود علمی، دانشگاه را از کارایی و شکوفایی باز می دارد. ‏بنابراین، همان طور که تصدیق می کنید، نهاد دانشگاه در ذات خود با سکولاریزم و لیبرالیزم پیوندی جدایی ناپذیر ‏دارد. به بیان دیگر، یا نباید دانشگاه داشت، یا اگر دانشگاه داریم، اساتید و پژوهشگران و اهل علم دانسته یا نادانسته ‏به تحقق نوعی لیبرالیزم و سکولاریزم یاری می رسانند.‏
بنیادگرایان حاکم بر ایران با لیبرالیزم در تمام ارکان آن (مانند تفکیک نهاد دین از نهاد دولت، تفکیک نهاد ‏دولت از نهاد جامعه مدنی، تفکیک عرصه عمومی از عرصه خصوصی، معرفت شناسی لیبرالیستی، جایزالخطا بودن ‏انسان و غیره) مخالفند. و لذا با هر نهادی که مظهر آن ارکان است ستیزه دارند. دانشگاه از جمله مهمترین نهادهایی ‏است که اصول لیبرالیزم در آن تجلي می یابد و همین است که بنیادگرایان حاکم بر ایران را به مخالفت و ستیزه جدی ‏با نهاد دانشگاه بر می انگیزد.‏
البته به خطا گمان می کنند که برای محو لیبرالیزم در دانشگاه ها صرفاً باید اساتید لیبرال را از صحنه حذف ‏کنند و دانشجویان دگراندیش را از دانشگاه ها اخراج کنند، حال آنکه به گمان من گوهر دانشگاه مقتضی لیبرالیزم ‏است و بنیادگرایان برای محو لیبرالیزم و سکولاریزم چاره ای جز محو نهاد دانشگاه ندارند. هر فکر و اندیشه ‏متفاوتی از نظر اینان دشمن تلقی می شود و چون توان رویارویی با فکر و اندیشه را ندارند، به جنگ اندیشمندان ‏دگراندیش می روند. یک گفتمان حول محور مفهوم دشمن ساخته اند. شبیخون فرهنگی دشمن، تهاجم فرهنگی دشمن، ‏عوامل دشمن، پایگاه دشمن، ستون پنجم دشمن، براندازی نرم، انقلاب مخملی و صورتی. هر کاری، حتی تحقیق ‏درباره جامعه مدنی، توطئه دشمن جهت براندازی تلقی می شود.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home